جدول جو
جدول جو

معنی حیاک ا - جستجوی لغت در جدول جو

حیاک ا(حَیْ یا کَلْلاه)
ابقاک اﷲ. خدانگهدار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حیاکت
تصویر حیاکت
بافتن، بافندگی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ یْ یا کَلْ لا)
خندان و خوش گرداناد ترا خدای. یا مقرب گرداناد ترا خدای. یا مهربان شواد بر تو و زود رساند تو را بمطلوب. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
قسمی بازیچۀ کودکان در امریکا، و آن جغجغه ای است که از لاک سنگ پشت کنند و سر دستۀ آن صورت سر ماری باشد، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کیا کَ)
یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان شاهی است که در شمال غربی شاهی و مشرق شوسۀ شاهی به بابل واقع است. این دهستان از 30 آبادی تشکیل شده است و 9هزار تن سکنه دارد. مرکز دهستان قصبۀ کیاکلا وقراء مهم آن به شرح زیر است: سوخت آبندان، جدیدالاسلام، سنگ تاب، نجارکلا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان قشلاق کلارستاق است که در بخش چالوس شهرستان نوشهر واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَیْ یا کَ)
مؤنث حیاک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حیاک شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ضَمْ مُ)
بافتن جامه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بافندگی. جولاهی. رجوع به حوک و حیاک شود
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنارراه قزوین و همدان میان سیراب و جامیشلو واقع در 306 هزارگزی تهران، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(حَیْ یا)
کسی که با تکبر راه رود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حیکان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بافتن جامه، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به حوک و حیاکه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حیاکه
تصویر حیاکه
بافتن بافندگی جولاهی، خرامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاکت
تصویر حیاکت
بافتن، بافندگی جولاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاک الله
تصویر حیاک الله
خدا نگهدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاک
تصویر حیاک
بافتن جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاکت
تصویر حیاکت
((کَ))
بافتن، بافندگی، جولاهی
فرهنگ فارسی معین